تولد سه سالگی عشم دیانا جون
سلام. خدا را شکر تولد دیانا به خوبی و خوشی برگزار شد البته بماند که من و باباش خیلی خسته شدیم اما خب لذت بخش بود چون با جون و دل برا دخترمون این تولد را براش گرفتیم . یه تولد انگری بردی. خلاصه از سه هفته پیش من و بابایی مشغول آماده کردن یه تولد انگری بردی بودیم . کلی انگری برد درست کردیم و برا تزییناتش استفاده کردیم . برای بچه هایی که قرار بود بیاند تو جشن کلاه بوقی انگری بردی درست کردیم که البته بیشتر زحمتا را بابایی کشید و ریزه کاری ها و دقتش خیلی عالیه.( در ضمن هیچکدوم از مهمونا باور نمیکردند که ما کلاها را خودمون درست کردیم همشون فکر میکردند آماده خریدیم)و بسته های اسمارتیز درست کردیم و روش انگریبردای کوچولو زدیم و مهمونا که میخواستند برند برا هر کدومشون یه بسته دادیم. و یه کیک انگری برد خوشکل براش سفارش دادیم که همه دوسش داشتند. و مثل سالای قبل که شام را از بیرون میخریدیم امسال خودم دست به کار شدم و برا تقریبا ٣٠نفر چلو مرغ درست کردم که البته برنجشا با همکاری عمه دیانا درست کردیم و جاتون خالی خیلی خوشمزه شده بود. زله هم با بابایی با هم درست کردیم و سالادشم که با خاله آیدا و خاله مارال و زن دایی با هم درست کردیم که البته متاسفانه از اینا عکس ندارم چون واقعا سرم شلوغ بود و به عکس گرفتن نرسیدم. در کل مهمونی خوبی بود. امیدوارم دخترم خوشش اومده باشه.