عکسای آتلیه
یه ماه پیش تقریبا 3 سال و 7 ماهش بود که مهدکودک عکس جدید میخواست دیگه منم لباس براش بردم تا چند تا عکس هم ازش بگیرم . البته تقریبا هرسال آتلیه میبرمش که عکسای عشقم خاطره بمونه. ...
نویسنده :
مامانی
9:11
میدون امام
بابایی میخواست از دیانا عکس بگیره که دخترم هی ادا در می آورد و درست واینمیساد.نزدیک ایستگاه اسب و کالسکه مجسمه دو تا اسب که گاری پر از گل داشت گذاشته بودند جالب بود. ...
نویسنده :
مامانی
9:05
خمیر بازی
هرشب دیانا خانوم میگه باید با من بازی کنید . روزا من باهاش بازی میکنم شبا هم باباش بازی میکنه. اینم کاردستی باباشه که با خمیر بازی برادیانا عشقمون درست کرده. ...
نویسنده :
مامانی
9:00
دیانا و سه قلو ها
تابستون بود که دیانا مهدکودک نمیرفت و یه روز یه مادربزرگ با نوه هاش اومدند کتابخونه. خیلی با نمک بودند . من دو قلو ها را خیلی دوست دارم اینا که دیگه سه قلو بودند دو پسر و یک دختر. البته تو این عکسی که میذارم دیانا جونم خوابش میومد. ...
نویسنده :
مامانی
8:50
دیانا گل به سر
دخترم مثل عروسا شده قربونش برم الهی. با گلای رز تاج درست کرده.. اینم عکسای عشقم ...
نویسنده :
مامانی
13:16