دیانادیانا، تا این لحظه: 13 سال و 3 ماه و 4 روز سن داره

دیانا

بازم پروانه

بازم شاهکار مامان . ببخشید عزیزم فعلا چیز دیگه ای بلد نیستم یاید سر فرصت یه شکل دیگه برات نقاشی کنم. دختر گلم به باباش و من میگه باباجونم  عشقمی. جونمی. خوشکلمی. عمرمی. عزیزمی. خوبمی. الهی که من قربون اون شیرین زبونیات برم. مهربونم   ...
11 دی 1392

پروانه

از یه شب قبلش بهش قول داده بودم که صورتشو با رنگ انگشتیاش نقاشی کنم صبح که از خواب بیدار شد گفت مامان رنگامو بیارم گفتم نه باید ناهار که خوردیم بعدش درستت کنم تا بری نشون خانوم جون بدی . دیگه دل تو دلش نبود تا اینکه ظهر شد و بعداز ناهار شروع کردم . خیلی هیجان داشت خانم جونشم زنگ زده بود که بریم تکه شهدا. آمادش کردم و با همین صورتش اومد تکه شهدا. مامان جونم ببخشید که من نقاش نیستم و خوب نشده. قربون چشات برم ...
8 دی 1392

تشکر

مهناز عزیزم دوست و خواهر خوبم نمیدونم چه جوری ازت تشکر کنم بابت اینکه این وبلاگ را برا دیانا درست کردی. این وبلاگ   هدیه خیلی بزرگیه برا تولدش که دهم بهمنه. مرسی از لطف زیادت.
1 دی 1392

عکس

اینم دو تا عکس که یه ماه بعد از تولد دوسالگیشه تو اسفند ماه 91. کنار رود خانه زاینده رود بی آب. رو بروی سینما قدس بین سی و سه پل و پل فلزی ...
27 آذر 1392

عکسای تولد 2 سالگی خوشکلم

قبل از اینک ه مهمونا بیاند چند تا عکس ازش گرفتم بخاطر اینکه میدونستم خسته میشه و حوصله نداره. آخه تو جشن تولد یکسالگی کلی تدارک دیدم و تم کفشدوزکی براش گرفتم اما همون شب تب شدید کرد  با اینکه واکسن یه سالگیشو بخاطر همین مساله نبردم بزنم تا بعد از تولدش بشه اما قسمت این بود که این شکلی بشه .و همش بیحال بود وجالب این بود که موقع کیک بریدن چشاش میومد رو هم و چرت میزد ...
24 آذر 1392
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به دیانا می باشد